![]() |
چهار شنبه 2 ارديبهشت 1394 |
ا اندازه میگیرد چون همان را به دست خواهید آورد. برخی اوقات اندازه گیری چیزهای غلط میتواند به سیستم CRM شما آسیب بزند.برای مثال، این مهم است که میزان حجم تماس مرکز تلفن Call Center خود را مدیریت کنید. متریک منطقی این است که هر نماینده خدما\nت به مشتری (CSR (Customer Service Representative چه میزان زمان را برای هر تماس صرف میکند.متاسفانه متریک زمان باعث میشود که CSR ها خیلی سریع به تماس پایان داده و در اغلب اوقات مشتری را با سؤالات بی پاسخ رها کنند. این رویکرد نامناسب باعث آسیب زدن به میزان رضایت مشتری شده و میتواند رابطه موجود بین م\nشتریان را از بین ببرد.ک متریک خوب اهداف کسب و کار شما را پشتیبانی میکند درحالیکه متریکهای بد در مقابل آن عمل کرده و متریکهای متوسط یا غیرمرتبط نیز تنها زمان را هدر میدهند. همچنین متریکهای خوب، شفاف و قابل درک هستند. بین متریکها و نتایج موردانتظار باید رابطه ای مستقیم و واضح وجود داشته باشد.\nمتریکها ظاهری فریبنده داشته و این امکان وجود دارد که برای پیدا کردن بهترین متریک به راحتی در دام بیافتیم. اما در مورد متریکها، بهترین بودن میتواند عامل خطرناک و مخربی باشد و ممکن است در هنگام پرداختن به موارد حاشیه ای به راحتی به دام بیافتید. آنچنانکه متریکهای به دست آمده آنقدر پیچیده خواهند بود\nکه هر کسی قادر به درک آنها نخواهد بود. بدتر از همه اینیاز \nدارید به دست آورید. این تعداد میتواند بین سه تا هفت مرحله باشد و یا به طول و پیچیدگی چرخه فروش ربط داشته باشد.در کل زمانیکه در مورد تعداد مراحل قیف فروش صحبت میکنیم، هرچه این تعداد کمتر باشد بهتر است. با این وجود برای تعریف فرایند فروشتان نیاز به مراحل کافی دارید.زمانیکه در حال از دست دادن درصد مش\nتریان احتمالی در هر مرحله از چرخه هستید، سریعاً این موضوع را بفهمید. به طور کلی شما بیشترین مقدار مشتری را در مرحله اول (مرحله "مشتری احتمالی") از دست میدهید و هر چه به جلو میروید این مقدار کمتر میشود. به همین خاطر است که نام قیف را بر آن نهادهاند.میزان درصدی که شما در هر مرحله از دست میدهید از\nکسب و کاری به کسب و کار دیگر متفاوت است. قانون کلی این است که شما برای هر فروش کامل به ده مشتری احتمالی نیاز دارید. با این وجود با کمی تجربه در بحث قیف فروش شما میتوانید درصد موردنظرتان را به دست آورید.این نرخ تبدیل یک متریک مهم و حیاتی برای فرایند فروش به حساب میآید. اگر شما نرخ تبدیلتان را بدان\nید میتوانید پیش بینی کنید که چه میزان فروش را باید انتظار داشته باشید تا بتوانید به تعداد مشتریان احتمالی دست پیدا کنید. در مرحله اول تا آنجا که میتوانید اقدام به جذب مشتری احتمالی کنید تا قیفتان از همان اول پر بوده تا فروش تا آخر قیف ادامه داشته باشد.توجه داشتن به تعداد در مرحله اول قیاد میکند تا از واردکردن مجدد حجم انبوهی از اطلاعات جلوگیری کند. لازم نیست هر صفحه ای که دارای فرمهای ورود اطلاعات است به صورت مستقیم به سوابق CRM متصل شود، بلکه فقط آن فرمهایی به CRM به صورت مستقیم مرتبط میشوند که \nارتباطی با رخدادهای بازار داشته باشند. این روش به شدت کارآمد و مؤثر خواهد بود. گزارشهایی با امکان سفارشی شدن بازاریابی دائماً نیازمند اطلاعات و پردازش آنها میباشد. گزارش دادن اولین مرحله این کار است. واحدهای بازاریابی دادههای خود را به شیوههای مختلفی از سیستم CRM استخراج میکنند. هر درخواست برا\nی اطلاعات به نظر مرتبط میباشد اما کمی از گزارش قبلی متفاوت تر است. داشتن برنامه یا ماژولی برای گزارش دادن به مشتری یکی از موارد حیاتی بازاریابی به حساب میآید.CRM تحلیلیدر اکثر مواقع اطلاعاتی که از سیستم CRM استخراج میشوند در قالب صفحات گسترده Spreadsheets ارائه میشوند. در نهایت، شرکتها به دنبال\nتحلیلهایی فراتر از این روش میباشند. اینجاست که CRM تحلیلی ارزش خود را نمایان میسازد.بسیاری از شرکتهای توسعه دهنده سیستمهای CRM شروع به تعبیه تحلیلهای پیچیده در برنامههای CRM خود کردهاند. برخی از آنها از ابتدا این ماژول را در خود داشته و معمولاً عنوان اتوماسیون را به آن اطلاق میکنند. برخی \nدیگر نیز CRM تحلیلی را به عنوان یک ماژول یا محصول جداگانه به فروش میرسانندد مشتریان بالقوه خود را از دست می دهید چرا که آنها هرگز نمی خواهند با شما معامله کنند.بازاریابی افراطی همه گیر است و بر خلاف آن بازاریابی تفریطی، غالبا به عنوان یک مشکل شناخته نمی شود. کمپین بازاریابی پاسخ هایی که شما انتظار دارید را\nنمی دهد و شما متعجب می مانید که چرا اینگونه شد. مطلب مرتبط: مدیریت بازاریابی در Microsoft CRM بازاریابی موفق را می توان به عنوان پیام مناسب، برای مشتری مناسب، در زمان مناسب و از طریق رسانه مناسب توصیف کرد. بازاریابی بیش از حد و افراطی به طور معمول شامل ارسال پیام اشتباه در زمان اشتباه است.رایج ترین\nشکل از بازاریابی بیش از حد، ارسال پیام های متعدد به یک مشتری از طریق ایمیل است. از همه بدتر ارسال این پیام، بارها و بارها به یک مشتری است. تکرار یک عامل مهم در بازاریابی موفق است، اما تکرار بیش از حد بدتر از تکرار خیلی کم است. برای اینکه مطمئن باشید هر یک از مشتریان و مشتریان بالقوه به تعداد مناسبی\nپیام شما را دریافت می کنند، می توانید از سیستم Microsoft CRM استفاده نمایید.پیام های بازاریابیتان را زمانبندی کنیدیکی از راه های مهم برای جلوگیری از بازاریابی بیش از حد و افراطی این است که پیام های خود را زمانبندی کنید. زمانبندی معمول، دو یا سه پیام در هفته اول کمپین است. پس از آن به مدت سه هفته هر\nهفته یک پیام و سپس هر ماه یک پیام برای حفظ تازگی و یادآوری کسب
نظرات شما عزیزان:
![]() نویسنده : shahin
![]() |